انتظار
از دریچه
با دل خسته ،
لب بسته ،
نگاه سرد ،
می کنم از چشم خواب آلوده ی خود ،
صبحدم ،
بیرون
نگاهی :
در مه آلود هوای خیس غم آور
پاره پاره رشته های نقره در تسبیح گوهر ...
در اجاق باد ، آن افسرده دل آذر
کاندک اندک برگ های بیشه های سبز را بی شعله
می سوزد ...
من در اینجا مانده ام خاموش
بر جا ایستاده
سرد
وز دو چشم خسته اشک ﯾﺄس می ریزم به دامان :
جاده خالی
زیر باران !
سلام ای امیر عرفه بی تو صفا نیست که نیست بی تو اندر عرفه عشق و وفا نیست که نیست ای امیر عرفه یوسف زهرا مهدی حاجتی غیر ظهورت به خدا نیست که نیست روز عرفه و عید قربان بر شما مبارک موفق و سربلند باشی.....
نه عاشق بوده اند، نه عاشق می شوند... فقط شلوغش می کنند، گنجشک هایی که یک عمر، از این شاخه به آن شاخه پریدن، عادت شان است...
اپ کردی خبرم کن
ما رسم دوستیمان مثل نان نیست که گرمش درسفره دل باشدوسردوبیاتش سهم نمکی چه گرمای حضورت چه سرمای نبودنت باشدهمیشه دوست مهربون منی...[قلب] آپم سر بزني و نظر بزاري خوشحالم ميكني مهربوووووون[قلب][قلب]
بسیار زیبا بود
به کورش کبیر گفتند :چرا زنان کشورت حجاب ندارند؟ گفت حجاب در پلک های مردان ماست